دیگر گذشت ، تو کار خودت را کردی ، دلم را شکستی و رفتی ….
همه چیز گذشت و تمام شد ، این رویاهای من با تو بود که تباه شد…
انگار دیگر روزی نمانده برای زندگی ، انگار دیگر دنیای من بن بست شده
راهی ندارم برای فرار از غمهایم
این هم جرم من بود از اینکه برایت مثل دیگران نبودم
کسی بودم که عاشقانه تو را دوست داشت
دلی داشتم که واقعا هوای تو را داشت ….
دیگرگذشت ، حالا تو نیستی و من جا مانده ام
تو رفته ای و من بدون تو تنها مانده ام ، تو نیستی و من اینجا سردرگم و بی قرار مانده ام….
فکر دل دادن و دلبستن را از سرم بیرون میکنم ، هر چه عشق و دوست داشتن است را از دلم دور میکنم
اگر از تنهایی بمیرم هم دلم را با هیچکس آشنا نمیکنم….
دیگر بس است ، تا کی باید دلم را بدهم و شکسته پس بگیرم
در حسرت یک لحظه آرامشم
دلم میخواهد برای یک بار هم که شده شبی را بی فکر و خیال بخوابم…
تو هم مثل همه ، هیچ فرقی نداشتی
حالا که رفتی ، تنها غم رفتنت را در قلبم گذاشتی
نظرات شما عزیزان:
دریا 
ساعت23:18---5 دی 1392
دوست دارم خیلی که اگه پیشم بودی بغلت میکردم دلم برات تنگ شده خیلی .gif) پاسخ:
جاااان؟؟؟؟؟؟ واسه چی بغل حالا کوتا بیا من تعهد قلبی دارم عزیز من
لطف داری اما هنوز نمیدونم کی هستی
یه نشونی از خودت بده تا بشناسمت
|